لغات زبان تخصصی هنر A
انتزاعی،تجریدی،(هنر)آبستره abstract
هنرانتزاعی،هنر آبستره abstract art
[جنبش] اکسپرسیونیسم انتزاعی، abstract expressionism
آبستره اکسپرسیونیسم
انتزاع، تجرید abstraction
[گروه] انتزاع - آفرینش Abstraction – creation
تجریدگری، انتزاعگرایی abstractionism
تجریدگر،انتزاعگرا abstractionist
حجم ساز، مجسمه ساز تجریدگر abstract sculptor
حجم سازی، مجسمه سازی انتزاعی abstract sculpture
بافت انتزاعی abstract texture
هنر آکادمیک، هنر محافظه کار academic art
آکادمی گرایی، آکادمیسم academicism
آکادمی گرایی، آکادمیسم academism
آکادمی، فرهنگستان/کارگاه هنری آزاد academy
(نقش) برگ کنگری acanthus
[ترکیب بندی] تاکید، بارزنمایی، تکیه accent
هنر هخامنشی art achaemenian
دستاورد، دستیابی achievement
رنگ بیفام achtomatic colour
آکروپلیس، ارگ شهر ( یونانی)، آکروپل acropolis
[رنگماده] آکریلیک، رزین مصنوعی، acrylic
تصویر ( ساخته شده با) آکریلیک
هنر کنشی و بدنی action and body art
[هنر آمریکایی] نقاشی کنشی اکشن پین تینگ action painting
بافت واقعی actual texture
ژرفانمایی جوّی، جلوۀ جوّی ( با رنگ)، جوّ نمایی aerial perspective
زیبایی شناس، هنر شناس aesthete
زیبایی شناختی، هنر شناختی، هنری aesthetic
زیبایی شناسی، استتیک aesthetics
اصالت زیبایی شناسی، زیبایی باوری aestheticism
هنر آفریقایی، هنر سیاهان آفریقا African art
[بینایی] پی انگاره، پس تصویر afterimage
اربراش، قلم رنگ افشان airbrush
( نقاشی به روش) رنگ افشانی airbrushing
هنر اَکَدی akkadian art
مُرقّع، آلبوم album
آلاپریما، نقاشی سر راست، رنگ گذاری یکباره alla prima
تمثیل، کنایه allegory
محراب ( کلیسا)، قربانگاه، مذبح altar
ادامه دارد....
من سر تنظیم کردن این کلمات اجداد بزرگوارم را چند دور ملاقات فرمودم هم توی word و هم الان برای گذاشتن فکر کنم فقط سه ساعته که دارم کلمه ها را جابجا می کنم تا در هم نباشه باز هم اونطوری که دلم می خواست نشد الان حالم بده و چشم هام دو تا سه تا می بینه
- ۹۳/۱۲/۰۹